loading...
احساسی

من

زینب بازدید : 4 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

شب است ... کلنجار میروم با خودم با دلتنگی هایم با قلب له شده ام با غرور شکسته ام سراغش را بگیرم ... نگیرم ... بگیرم ... نگیرم نزدیک صبح است ... دل را به دریا زدم " مشترک مورد نظر در حال مکالمه است " 

 

http://hamechezak.blogfa.com/

یک دنیا خیانت

 

 

 

این روزا همه ی رویا و آرزوم این شده این که توی بحث فقط سکوت کنم فحشاش رو بده...حرفاشو بزنه منم بشنوم و به جون بخرم تموم که شد برم بغلش کنم گریه کنم حرفی نزنم فقط و فقط عمل کنم بگم: با من نجنگ من عاشقتم 

 

http://hamechezak.blogfa.com/

یک دنیا خیانت

 

 

 

 

 

چقــــבر بـבه ازشـــــ خبـــر نداشتهــــ باشیـــــ sms بـבیــــ جوابتـــو نـــבه ســآعتهـــا نگرانشـــــ باشیــــ بعد بآ یه خطــ בیگهـــ بهشــــ زنگـــــ بزنیــــــ با בومینــــــ بوق گوشیـــــ رو برבآرهـــــ اونــــ وقتـــهـ کهـــ میفهمـیــــ تنهاییـــــــ اونــــ وقتـــهـ کهـــ میفهمـیــــ בیگهـــ בوستتـــــ نـבآرهـــ آבمــآ از همینـــ جـآ تنــهاییــــ رو وآســهـ خودشونــــ انتخابـــ میکننـــــ 

 

http://hamechezak.blogfa.com/

یک دنیا خیانت

 

 

 

 

آهــــای غـــریبـــه کنـــارش میشینـــی و فقــط بــا چنـــد ایـــه قــرآن محـــرمــش مــی شـــوی و مــن آشنــا بــا یکـــ دنیـــا عشــق و حســرتـــ بـــه او نــامحــرمــم آهای غریبه درسته با یه آیه قرآن محرم شدی و فکر میکنی از این به بعد از همه چیزش خبر داری ولی نمیدونی ک محرم رازش منم نمیدونی 

 

http://hamechezak.blogfa.com/

یک دنیا خیانت

 

 

 

 

شکـــ نکـــــن آیــ●ــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــه گذشتـــه ام جلویش زآنــو بـــزند قـــرآر نیستــــ مـــن هـــم دلِ کَسِ دیگـــری را بسوزانـَــم برعکـــس کســے را کــه وارد زندگـــیم میشود آنقـــــدر خــــوشـــبـ ♥ــتـــــ میکنــم کـــه بـــه هر روزے کـــه جاے " او " نیستــــے بـــه خودتـــــ لعنتـــــ بفرستــــے 

 

http://hamechezak.blogfa.com/

یک دنیا خیانت

 

 

 

 

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست

 

بلکه نداشتن یک همراه واقعی است

 

که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد

 

 

 

 

 

خرابت می شــوم امشب نگاهـــم می شــوی آیا؟!

زمین خوردم برایت ، تکیه گاهــم می شـــوی آیا؟!

 

سرم بر سنگ این دوران نشاید خورد بــی مشکــل

تویــی مشکل و تنهـــا اشتباهم مـــی شوی آیا؟!

 

نه امضایی، نه مُهـــری، بی سوادم کوچـــه بازاری

برایــــم دین و ایمانی ، گــــواهم می شوی آیا؟!

 

به دنبـــالت کشانــدی دل بریــدم از جهانــی دل

شدم آواره ای بی کس ، پناهــــم می شــوی آیا؟!

 

نشستم در کنارت من  به حــکمت سر نهــادم دل

ندارم برگـه ای پنهان ، تو شاهــم می شـــوی آیا؟!

 

سیاهــی رفت چشمانـــم جهان را تار می بینـــم

در این شبهای وحشتناک ، ماهم می شـــوی آیا؟!

 

نه مهتابـی نه رویایــی گمانـــم خواب می بینــم

در این کابوس شب ، فانوس راهــم می شوی آیا؟!

 

دلم سنگین و پر غم شد ، لبم خشکید از تکــــرار

تویی احساس باران ، اشک و آهم می شــوی آیا؟!

 

به پاس دوستم داری کنارت بوده ام یک عمـــــر 

به پای دوستت دارم ، گـــــــواهم می شوی آیا؟!

 

 

 

 

 

 

روزي خيانت به عشق گفت:ديدي؟من بر تو پيروز شده ام

عشق پاسخي نداد

خيانت بار ديگر حرفش را تکرار کرد

ولي باز هم از عشق پاسخي نشنيد

خيانت با عصبانيت گفت:چرا جوابي نمي دهي؟

 

سپس با لحني تمسخر آميز گفت:انقدر بار شکست برايت

 

سنگين بوده است که حتي توان پاسخ هم نداري؟

 

عشق به آرامي پاسخ داد:تو پيروز نشده اي

خيانت گفت:مگر به جز آن است که هر که تو آن را عاشق کرده اي

 

من به خيانت وا داشته ام ؟

 

عشق گفت:آنان که عاشق خطابشان مي کني بويي از من نبرده اند

...........چرا که عاشقان هرگز مغلوب عشق نمي شوند

 

 

 

 

 

 

 می گویند خرافات است:اینکه هر کس طالعی دارد

 

 

 

 ولی چه خرافات قشنگی است من خرافات را دوست دارم

 

 

 

 چون زندگی ام با آن گره خورده طالع من همین است

 

 

 

  که تنها بیایم

 

           تنها بمانم و تنها بمیرم

 

 

 

 من این طالع را دوست دارم  چون منحصرد به فرد است

 

 

 

 این طالع در انحصار من است از آن من است

 

 

 

 اگر سرنوشت هر انسانی در دستان خودش است

 

 

 

 این من هستم که اسیر دستان سرنوشت شوم خودم هستم

 

 

 

 من این سرنوشت را دوست دارم

 

 

 

 کاش دیگران بدانند که من این گونه هستم این گونه

 

 

 

 می مانم و ای گونه می میرم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟

 

 

 

 

بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری

 

 

 

 

خدا جون میگن تو خوبی ، مثل مادرا می مونی

 

 

 

 

اگه راست میگن ببینم عشق من کجاست میدونی؟

 

 

 

 

خدا جون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟

 

 

 

 

من می خوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن

 

 

 

 

من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟

 

 

 

 

خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته

 

 

 

 

زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره

 

 

 

 

اون می خواد که من نباشم، باشه ،اشکالی نداره

 

 

 

 

خدا جون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت

 

 

 

 

ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت

 

 

 

 

خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟

 

 

 

 

بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری

 

 

 

 

به تو که موندگاری.....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خیابانهای تنهایی ، دلی ولگرد می خواهد

و آوازم بدون تو ، سکوتی سرد می خواهد

برایت مرده بودم تا ، برایم تب کند قلبت

ولی حتی نپرسیدی “ دلت همدرد می خواهد ؟”

 

 

 

 

خیابانهای تنهایی ، دلی ولگرد می خواهد

و آوازم بدون تو ، سکوتی سرد می خواهد

برایت مرده بودم تا ، برایم تب کند قلبت

ولی حتی نپرسیدی “ دلت همدرد می خواهد ؟”

 

 

 

 

 

به سلامتی پسری که وقتی دلت گرفته داغونی و پشت تلفن سرش دادو بیداد میکنی و تلفنو روی قطع میکنی اما میدونی چقدر اون لحظه محتاجشی ، پشت سر هم زنگ میزنه تا آرومت کنه

پسری که وقتی سوار ماشینشی تمام مدت دستش روی دستته

پسری ک چشاش مغروره ، راه ب راه شعرای عاشقونه ی الکی برات نمیخونه ، لوس حرف زدنم بلد نیست ، اما هردفه ک میگه تا تهش هستم چشاش از عشق برق میزنه

پسری ک وقتی صبح بهش زنگ میزنی تازه از خواب بیدار شده و آروم میگه جوووونم،صدای خواب آلودش دیووونت میکنه

پسری که خاطرخواه کم نداره اما وقتی باهات عهد رفاقت میبنده نفر سومی تو برنامش نیست

پسری که وقتی باهاش میری رستوران غذاخوردنتو با لبخند نگاه میکنه

پسری که براش مهم نیست GF  دوستش از تو خوشگلتره ، هربار تو چشات زُل میزنه و میگه تکی تو دختر

پسری که دستاتو ک تو دستاش میگیره حس امنیت وجودتو پر میکنه

پسری که وقتی میره مهمونی خونه ی فامیل زنگ میزنه و نیم ساعت تو حیاط باهات حرف میزنه ک بهت نشون بده تو نخ هیچ کدوم از دخترای تو مهمونی نیست

پسری که گل مورد علاقتو میدونه و هرازگاهی با یه شاخه از اون گل خوشحالت میکنه

پسری که عاشقی بلده

پسری ک حرف نمیزنه ک نتونه بهش عمل کنه ، هر حرفی زد پاش وایمیسته

پسری که تو خیابون تا یکی بهت کج نگاه کنه دکور صورتشو عوض میکنه

پسری ک بعد یه دعوای مفصل ک باهم آشتی کردین  ، ازش میپرسی هنوز دوسم داری؟؟؟لبخند میزنه دستشو دور گردنت حلقه میکنه و میگه عاشقتم به مولا

پسری ک وقتی تو پاییز تک سرفه میزنی با حرص میگه:مریض نشیاااا

پسری که وقتی میبینه به دخترای دورورش حساسی و حسادت میکنی دستتو میگیره و میگه:دلت قرص باشه ، بقرآن من فقط مال خودتم

با این پسر چیکار میشه کرد؟؟؟!

مگه میشه دوسش نداشت؟!!!

مگه میشه عاشقش نبود؟!

این اینجور پسری داری از دستش نده...هیچ جوره از دستش نده

چه فرقی میکنه ماشینش پرایده یا پرادو ، لباسش مارکه یا ساده ، ببین پسری رو که عاشقی بلده رو از دست نده ، تنهاش نذار ، غرورشو نشکن ، بهش وفادار باش ... اگه غیر از این کنی کمرش میشکنه....از درون نابود میشه .... تنهاش نذار

عاشقی کن براش اونوقته که همه دنیاشو میریزه به پات ،

به سلامتی اینجور پسرا ...

کمــن ولی وجود دارن

 

 

 

 

 

ه سلامتی اونایی که ...

ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺳﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭﻥ

ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﻟﺸﻮﻧﻮ ﭘﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ 

 

 

 

 

 

هوای دو نفره

ﺍﯾــــﻦ ﻫــــــــــــﻮﺍﯼ ﻟﻌﻨﺘــــﯽ ﻫـــﻢ

ﻣﺒﯿﻨـــــﻪ ﻣــﺎ ﯾـــــــﻪ ﻧﻔـﺮﯾــــﻢ

ﻫــﯽ ﺩﻭ ﻧـﻔﺮﯼ ﻣﯿﺸـﻪ 

 

 

 

 

 

ایا ...

خدایا!

کاش اعتراف کنی،

جهنمی در کار نیست...

برای ما همین روزهای برزخی دنیا

کافیست...!

 

 

دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت

کِی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم . . .

 

 

 

ﻋﺸــــــﻖ …

ﻧــــﻪ ﭘـﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍد

ﻧــــﻪ زیبایی

و ﻧــــﻪ هیچ چیز دیگه

ﻓﻘﻂ ” ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ ” ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ.....!

 

 

 

تقصیر تو نیست

مقصر معلم دستور زبان فارسی بود

 

که به من نگفت

من با هر تویی ،ما نمی شود !!!

 

 

 

 

 

چقدر سفت شده است پدال دوچرخه ی دونفره ی عشقمان !

 

یا من خسته شدم یا به سربالایی رسیدیم

 

شاید هم تو دیگر رکاب نمی زنی … !

 

 

 

 

 

دخترايي هستن که محبتي از پدر نديدن ولي تو کوچه خيابون هم دنبالش نگشتن

بلد نيستن بگن عجيقم دوشت دالم ولي اگر به کسي گفتن دوست دارم تا آخرش هستن ....

 

 

 

 

به کسی که تنهایت گذاشت بگو:

این تو بودی که باختی نه من

من کسی را از دست دادم که دوستم نداشت

اما

تو کسی را از دست دادی که عاشقت بوووووود

 

 

 

 

خداکنه اونجا کسی نباشه مردمی نباشه که نیرنگ و فریبی هم نباشه 

برم با خودم دل شکسته م زندگی کنم

من و دل بارها و بارها تورو آزردیم

به تو توجهی نکردیم و دنبال خودمون کشوندیمت

دردهای منو دل به عذابهای تو در؛بی حساب شدیم

غرور من بیا تا برویم

من و دل خیال خامی داشتیم؛به خیال خود دراین شهر بهایی داشتیم

مزه ی عشق به کامم تلخ است

این شهر پراز نیرنگ است

من و دل بارو بنه برداشتیم

 

خسته و تنها بیا تا برویم

 

 

 

 

 

 

 

 

آهـــــــــــــــــــــای سرنوشــــــــــت!!!

 

 

 

اســـکار حق توست سال هاست مرا

 

 

 

فیــــــــــلم کرده ای.....!!!

 

 

 

 

 

آنان که عشق را میفهمند عذاب میکشند…

 

وآنان که عشق را نمیفهمند عذاب میدهند…

 

 

 

 

 

 

این که…

 

 

 

تا از راه می رسی…

 

 

 

مثل یک کودک…

 

 

 

در تــــــــــــو می آویزم..

 

 

 

 

 

 

 

زندگی را سرد سر میکشم… 

طعم بیهودگی و اجبار میدهد!

این روزها…

میل و رغبتم را چیزی شبیه به مرگ سر کشیده است…

 

 

 

قلبی دارم خســــــته از تپیدن…  

میگویند ســـــاده ام!

 میگویند تو مرا با یک نگاه…

 یک لبخند…

 به بازی میگیری!

میگویند ترفندهایت،شیطنت هایت و دروغهایت را نمی فهمم! 

میگویند ساده ام…!

 اما من فقط دوســــــتت دارم…

 همــــــین!

آنها این را نمی فهمند…!

 

 

 

 

فقط برای یک بار!

 مـــــرا در افسون مبهم یک دروغ شـــناور کن!!

ســــر به گوش من بگذار… 

و آرام بگــــو دوســـــتت دارم..!

 

 

 

 

امشب هیچی نمیخواهم! 

نه آغــــوشــت را…

 نه نوازش های عاشقــــــانه ات را

نه بوســــه های شیــرینت را…

 فقط بیـــــــــا…

 میخواهم تا صبح به چشمان زیبایــــت خیره بمانم

همین برای آرامش قلــــب بیمار و بیقرارم کافیست

 

 

 

 

سخت بود که بدانم آغوشش را با کس دیگری شریکم اما به روی 

دل خودم نیاورم

سخت بود که بدانم تاریخ مصرف دارم اما به روی خودم نیاورم

سخت بود که بدانم جایی که آرام میشوم فقط آرامگه من نیست!

 دانستن و دیدن خیلی چیزها سخت بود!

 سخت تر ازهمه ی اینها دلسوزیهایم بود برای خودم..

 

 

 

 

 

دلیل بی خوابی های این شبهای من…

همان کسی است که با خیال راحت خواب است!!

 

 

 

 

میشود کمی مــــــرا دعا کنید؟!

 

 

مـــــن دلم عجیــــب زخمـــی است.

 

 

جا نمیشوم

 

 

نـــه در زمـــــین…

 

 

نــــه در زمـــــان…

 

 

خدایـــــــااا…

 

 

خســـته ام…

 

 

یه نگـــــاه به زندگـــی من بنداز…

 

 

 

 

 

 

دیگر کسی مرا صدا نخواهد کرد

 

 

بعد از این منم و یک سکوت جاوید

 

 

با حسرتی به بلندای یک تجربه ی تلخ

 

 

به  سنگینیه غصه هایی که به فلک سر زده

 

 

و کینه ای که از سرنوشت در وجودم غوغا میکند

 

 

و نفرتی که از زندگی درمن به اوج رسیده

 

 

دیگر کسی نام مرا فریاد نخواهد کشید

 

 

خاموش و مسکوت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تقدیر من این است که با درد بسازم

 

از این دل نامرد دلی مرد بسازم 

 

انگار قرار است که من داغ دلم را 

 

با گریه ی چشمان خودم....

 

سرد بسازم

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
من یه دختر خوبم اینم یه ولاگ خوبه داها!؟
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 25
  • بازدید کلی : 79